قلب كوچولوت
عزيز دلم از روزي ميخوام بهت بگم كه واسه اولين بار رفتيم سونوگرافي و قلب كوچولوتو ديدم
بابات واسم از بهترين جا و بهترين دكتر و بيمارستاني كه تو ميامي بود وقت گرفته بود ، رفتيم پيش دكتر و گفت كه بعد دو هفته برين براي سونوگرافي ' ولي من انقدر هيجان داشتم كه بابات زودتر وقت گرفت . ساعت ٢ ظهر وقت داشتيم
بابات اومد دنبالمو رفتيم
رسيديم به بيمارستان و رفتيم تو اتاق خانوم دكتر براي سونوگرافي ' دكتر قلب كوچولوتو نشونمون داد ' قدر يه لوبيا بودي و قلبت يه نقطه
سفيد اون وسط ميزد پسرم ' خيلي لحظه خوبي بود ، اما صداي قلبتو واسمون پخش نكرد اخه هنوز خيلي كوچولو بودي پسرم ، قلبت
١٧٤ تا ميزد . بعدش خانوم دكتر سي دي شم بهمون داد تا بعدا نشونت بديم،
خلاصه شدي عشق من و بابايي..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی