اومدن به ايران
پسرم تو امريكا دكتر اجازه داد كه پرواز كنم و بيام ايران . اين اولين سفرم بود با تو ، خلاصه رفتيم فرودگاه و واسه زن هاي حامله ويلچر ميارن كه راحت باشن، كلاس پروازيمون مثل هميشه بيزينس كلاس بود و من كل راه دراز كشيدم و خوابيدم و از خدا خواستم نگه دار تو باشه
وقتي وارد ايران شدم خيلي خوشحال شدم ، قرار بود بريم خونه خودمون ولي بابا امير گفت بياين اينجا، خلاصه رفتيم خونه بابا امير و
مامان سيما ، ، پسرم من ويار شديد داشتم و حالم خيلي بد بود تقريبا پنج كيلو كم كرده بودم ، مامان سيما تا منو ديد
گفت كه لاغر شدم اما خوب حاملگيه ديگه اشكال نداره
خلاصه رفتيم استراحت كرديم و خوابيديم ' صبح كه پاشديم بابايي گفت پاشو بريم سونوگرافي تا خيالمون راحت بشه كه تو خوبي ، رفتيم
سونوگرافي و قلب كوچولوتو ايندفعه شنيديم ، قربونت بشم كه عشق مني ..،
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی